پارت(۲۸)
ات: اِ اِ اِم اایشونن....
کوک:ایشون بوگوم، دوست من هستن
سولمی:خوشبختم
بوگوم:من هم همینطور(عصبی)
کوک:خب ات خانم بهت ثابت شد؟؟؟
ات:😅😅😅آره
سولمی:چچی؟چی ثابت شد؟(باپوزخند)،
ات:ههههیچچی
کوک:(بااشتیاق)امروز منو باتو دیده حسودیش شده
ات:کوکککککککککککک
کوک:چیه مگه؟؟
ات:خخب چرا گفتی؟(عصبی کیوت)
سولمی:خب حالا نظرتون چیه باهم بازی کنیم؟
یونا:آرههه،جرعت حقیقت بازی کنیممممممم
ات و کوک:خوبه
و به هم نگاه کردن خندشون گرف
کوک:خب بیاین اینم بطری
و بطری رو چرخوندن رو به سولمی و ات افتاد
سولمی:خب خب عروس خانم
ات:(خجالت)
سولمی:خب،آها،جرعت یا حقیقت؟؟؟
ات:حقیقت
سولمی:چقد داداشمو دوست داری؟؟
ات:.............
کوک:یالااااااا
ات:....امممم.....خببب.......خخخخیلییییییییب
کوک:(ذوق)
و دوباره میچرخونن رو به ات و کوک
ات:سورپرایزت چی بود؟
کوک:نمیگم
ات:بگو دیگه
کوک:بعدا
ات:تولدم تموم شد ناسلامتی🤣
کوک:ایشون بوگوم، دوست من هستن
سولمی:خوشبختم
بوگوم:من هم همینطور(عصبی)
کوک:خب ات خانم بهت ثابت شد؟؟؟
ات:😅😅😅آره
سولمی:چچی؟چی ثابت شد؟(باپوزخند)،
ات:ههههیچچی
کوک:(بااشتیاق)امروز منو باتو دیده حسودیش شده
ات:کوکککککککککککک
کوک:چیه مگه؟؟
ات:خخب چرا گفتی؟(عصبی کیوت)
سولمی:خب حالا نظرتون چیه باهم بازی کنیم؟
یونا:آرههه،جرعت حقیقت بازی کنیممممممم
ات و کوک:خوبه
و به هم نگاه کردن خندشون گرف
کوک:خب بیاین اینم بطری
و بطری رو چرخوندن رو به سولمی و ات افتاد
سولمی:خب خب عروس خانم
ات:(خجالت)
سولمی:خب،آها،جرعت یا حقیقت؟؟؟
ات:حقیقت
سولمی:چقد داداشمو دوست داری؟؟
ات:.............
کوک:یالااااااا
ات:....امممم.....خببب.......خخخخیلییییییییب
کوک:(ذوق)
و دوباره میچرخونن رو به ات و کوک
ات:سورپرایزت چی بود؟
کوک:نمیگم
ات:بگو دیگه
کوک:بعدا
ات:تولدم تموم شد ناسلامتی🤣
- ۳.۶k
- ۳۰ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط